skip to main |
skip to sidebar
افسردگی، یکی از اختلالات خلقی است که با درجات مختلف از مگینی، یاس و ناامیدی، تنهایی شکست و تردید و احساس گناه همراه است.
افسردگی یکی از بیماریهای رایج است که اکثر مردم جهان به آن مبتلا هستند و تا حدی که آن را به عنوان <سرماخوردگی روانی> نام میبرند، این بیماری توانمندی انسان را در رفتار و عملکرد، تفکر و احساس تحت تأثیر قرار میدهد، فرد به نوعی منزوی و گوشهگیر میشود و ارتباط او با اطرافیان کاهش مییابد. دامنه اختلال افسردگی از احساس م، ناتوانی، بیکفایتی و بیمیلی به زندگی شروع شده و در مراحل بالاتر و گذشت زمان به پوچی و خودکشی سوق داده میشود.
افراد افسرده احساس ناتوانی و کرختی دارند و در بعضی مواقع نیز احساس توانمندی و حرکت مضاعف و بیقراری و انرژی حرکتی زیادی از خود نشان میدهند، این افراد معمولاً به زندگی امیدوار نیستند، آینده را تاریک و تمام شده میبینند، قدرت کلام آنها ضعیف است، و در فعالیتهای اجتماعی حضور کمتری دارند. از آنجا که نظام خانواده، هم در ایجاد و هم در پیشگیری و درمان افسردگی در بین اعضای خود میتواند نقش بسزایی داشته باشد در این مقاله به آن اشاره مینماییم.
در محفل خود راه مده همچومنی را
افسرده دل افسرده کند انجمنی را
علایم افسردگی
1 نشانههای عاطفی
افراد نسبت به انجام فعالیتهای روزمره بیعلاقه هستند.
در زندگی روزمره و در انجام فعالیتها احساس لذت نمیکنند.
احساس گناه دارند و خود را بیارزش و بیکفایت میدانند.
دارای احساس ترس و اضطراب و دلهره و بیقراری میباشند.
زودرنج، مگین و بیحوصلهاند و الب اوقات خلقشان گرفته است.
2 نشانه های جسمی
انرژی و تحرک لازم برای انجام امور در آنها ضعیف است.
احساس خستگی دائمی نموده و سعی دارند کارها را به تأخیر بیاندازند.
اختلال درخواب آنان ظاهر میشود (پرخوابی یا کمخوابی پیدا میکنند).
اختلال در خوردن پیدا میکنند (کمخوری یا پرخوری همراه با کاهش یا افزایش شدید وزن).
نوعی احساس گرایش به مصرف مشروبات الکلی یا سیگار دارند و سعی میکنند با مصرف آنها م و اندوه خود را کاهش دهند.
* از مشکلات بدنی مثل درد معده، حالت تهوع، سردرد و... صحبت میکنند بدون آن که علائم بیماری جسمی در آنان دیده شود.
3 نشانههای اجتماعی و ارتباطی
در ارتباط اجتماعی با دیگران ضعیف هستند و معمولاً گوشهگیری میکنند.
نسبت به ظاهر و آراستگی خود توجه ندارند.
در صورت عدم موفقیت، خود را مسئول ناکامی و شکست میدانند.
اگر موفقیتی و یا پیروزی به دست آورند، دلیل آن را بر شانس و تصادفی بودن میپندارند نه بر توانایی و اراده خود.
ارزش خود را کمتر از دیگران میبینند، همیشه فکر میکنند که مزاحم و سربار دیگران هستند.
4 نشانههای شناختی
نگرانی و دلواپسی شدید ذهنی نسبت به سلامتی خویش دارند.
در تصمیمگیری، ضعیف عمل میکنند.
کاهش تمرکز و درک را دارند.
احساس بیارزشی، گناه وشکست نموده و دائم به گذشته فکر میکنند.
از زندگی احساس رضایت کلی ندارند.
افکار و احساس خودکشی در سر دارند.
عوامل ایجاد افسردگی
1 وراثت یا به ارث بردن
این بیماری میتواند از طریق والدین به وسیله ژن به دیگران منتقل شود.
2 عوامل روان شناختی
گاهی اوقات افراد از طریق برداشتها، طرز تلقیها و افکار منفی مداوم که در سر دارند دچار افسردگی میشوند.
عدم تعادل هورمونهای شیمیایی در مز و بدن باعث از هم پاشیدگی سیستم روانی و در نهایت منجر به بروز افسردگی میشود.
3 عوامل اجتماعی، رفتاری
مثل شکستهای پیاپی، از دست دادن شل، خانواده، حادثه، و ... سبب افسردگی افراد میشود.
4 افسردگی فصلی (موسمی)
در این نوع افسردگی افراد با توجه به شروع و آاز فصل علائم و نشانههای افسردگی در آنان ظاهر میشود که در پایان فصل نیز آن علائم از بین میرود.
انواع افسردگی
1 افسردگی حاد:
اختلال و مشکل در اثر حادثه، شکست خوردن در زندگی و شل و تحصیل و نظایر آن به وجود میآید و معمولاً آن راحتتر و زمان آن کمتر است.
2 افسردگی مزمن:
در این نوع افسردگی اختلال و مشکل از گذشتههای دور با فرد همراه بوده و طول درمان کمی سختتر و طولانیتر از افسردگی حاد میباشد.
قابل توجه اینکه انواع افسردگیهای دیگر نیز وجود دارد که جنبه تخصصی داشته و پرداختن به آن در این مختصر نمیگنجد.
افسردگی و اعتیاد به مواد مخدر
مواد مخدر از جمله مشکلاتی است که فرد افسرده به آن گرفتار میشود، فردی که دارای احساسات و تفکرات منفی است، خود را نسبت به دنیای بیرون شکست خورده و ناتون میپندارد، همه چیز را برای خود تمام شده میداند و از طرفی چون حاضر به تییر نگرش و رفتار و افکار منفی خود نیست و همچنین توانمندی خود را ضعیف میپندارد، به دنبال راهحلی آسان و بدون زحمت میگردد تا خود را به آرامش برساند و برای لحظهای فار از دردهای روحی و فکری بسر ببرد. فرد با مصرف مواد مخدر نیاز روانی خود را تأمین شده میداند، از آنجا که آستانه مصرف مواد مخدر همیشه رو به افزایش است، و مقدار مواد مخدر در مراحل اولیه جوابگوی مراحل بعدی نیست، بنابراین سعی میکند مقدار مصرف یا مقدار دفعات مصرف را افزایش دهد و رفته رفته فرد ناخواسته در دنیای اعتیاد به مواد مخدر گرفتار میشود.
شیوههای پیشگیری و درمان
یقیناً افسردگی قابل درمان بوده و افراد افسرده با مراجعه به متخصصین مربوطه سلامت و بهبودی خود را به دست میآورند:
1 مشاوره و روان درمانی
در صورت مراجعه به مشاور یا روانشناس او با تغییر نگرش منفی و ایجاد افکار مثبت در ذهن و از بین بردن افکار مزاحم و ارائه راهکارهای مشاورهای مناسب سلامت روانی فرد افسرده را به او باز میگرداند. بازگرداندن امید و خارج نمودن فرد افسرده ای از کوچه بن بست زندگی بسیار مهم است و به قول ارد بزرگ : جز نا امیدی و افسردگی هیچ بن بستی در زندگی آدمی نیست .
2 دارو درمانی
با مراجعه به روانپزشک و مصرف داروهای تجویز شده، سلامتی مجدد بدست میآید.
3 کمک فرد به خود
افراد افسرده میتوانند از راهکارهای زیر برای کاهش یا درمان افسردگی خود استفاده نمایند:
ایجاد و تقویت باورهای مذهبی و دینی و ارتباط معنوی با خداوند.
انجام فعالیتهای ورزشی منظم
شناسایی خود و آرمانها و اهداف خود
پذیرش بیچون و چرای خود
عدم حضور در محافل همراه با م و اندوه و شرکت در مجالس خوشحالکننده
برای هر روز خود یک فعالیت شادیآور و لذتبخش هر چند کوچک را در نظر بگیرد.
موفقیتهایی را که در طی روز بدست میآورد، ثبت نماید تا احساس توانمندی و ارزشمندی بیشتر پیدا کند.
دوری از تنهایی و حضور در جمع خانواده یا دوستان.
سعی کند موفقیتهای به دست آورده را از تلاش خود بداند نه از شانس و تصادف
نسبت به خود و زندگی، تفکر و نگاه مثبت داشته باشد.
چگونه ما میتوانیم به یک دوست افسرده کمک کنیم
صحبتهای صادقانه به عنوان یک دوست با شخص افسرده در مورد نگرانی او میتواند ارزشمند باشد به شرطی که موارد زیر را رعایت کنیم.
بیجهت او را دلخوش نکنیم.
او را سرزنش نکنیم.
باعث خجالت و شرمندگی او نشویم.
ادعا نکنیم ما نیز مانند او ا حساس میکنیم.
سعی کنیم او را به شدت خشمگین نکنیم.
بیان وصف رفتارهایی که به آنها توجه کردهایم نیز برای افراد افسرده سودمند است (مثلاً متوجه شدم تازگی خودت نیستی، مثل سابق شاد نیستی).
هدف اصلی ما این باشد که فرد افسرده بداند ما نگران او هستیم و میخواهیم کمکش کنیم.
اگر به نظر برسد که افکار افسردگی در حال تبدیل شدن به خودکشی است شخص را مجبور به جستجوی کمک حرفهای نماییم و در صورت مقاومت خودمان او را نزد متخصص مربوطه ببریم.
موارد ذکر شده تنها بخش کوچکی از راهکارهاست که به آنها اشاره شد اگر در خود جستجو کنیم راهکارها و کمکهای بسیاری را نیز در خود میتوانیم کشف کرده و به کار گیریم.
۱۳۸۸ بهمن ۹, جمعه
چگونگی افسردگی و راههای خلاصی از آن
افسردگی، یکی از اختلالات خلقی است که با درجات مختلف از مگینی، یاس و ناامیدی، تنهایی شکست و تردید و احساس گناه همراه است.
افسردگی یکی از بیماریهای رایج است که اکثر مردم جهان به آن مبتلا هستند و تا حدی که آن را به عنوان <سرماخوردگی روانی> نام میبرند، این بیماری توانمندی انسان را در رفتار و عملکرد، تفکر و احساس تحت تأثیر قرار میدهد، فرد به نوعی منزوی و گوشهگیر میشود و ارتباط او با اطرافیان کاهش مییابد. دامنه اختلال افسردگی از احساس م، ناتوانی، بیکفایتی و بیمیلی به زندگی شروع شده و در مراحل بالاتر و گذشت زمان به پوچی و خودکشی سوق داده میشود.
افراد افسرده احساس ناتوانی و کرختی دارند و در بعضی مواقع نیز احساس توانمندی و حرکت مضاعف و بیقراری و انرژی حرکتی زیادی از خود نشان میدهند، این افراد معمولاً به زندگی امیدوار نیستند، آینده را تاریک و تمام شده میبینند، قدرت کلام آنها ضعیف است، و در فعالیتهای اجتماعی حضور کمتری دارند. از آنجا که نظام خانواده، هم در ایجاد و هم در پیشگیری و درمان افسردگی در بین اعضای خود میتواند نقش بسزایی داشته باشد در این مقاله به آن اشاره مینماییم.
در محفل خود راه مده همچومنی را
افسرده دل افسرده کند انجمنی را
علایم افسردگی
1 نشانههای عاطفی
افراد نسبت به انجام فعالیتهای روزمره بیعلاقه هستند.
در زندگی روزمره و در انجام فعالیتها احساس لذت نمیکنند.
احساس گناه دارند و خود را بیارزش و بیکفایت میدانند.
دارای احساس ترس و اضطراب و دلهره و بیقراری میباشند.
زودرنج، مگین و بیحوصلهاند و الب اوقات خلقشان گرفته است.
2 نشانه های جسمی
انرژی و تحرک لازم برای انجام امور در آنها ضعیف است.
احساس خستگی دائمی نموده و سعی دارند کارها را به تأخیر بیاندازند.
اختلال درخواب آنان ظاهر میشود (پرخوابی یا کمخوابی پیدا میکنند).
اختلال در خوردن پیدا میکنند (کمخوری یا پرخوری همراه با کاهش یا افزایش شدید وزن).
نوعی احساس گرایش به مصرف مشروبات الکلی یا سیگار دارند و سعی میکنند با مصرف آنها م و اندوه خود را کاهش دهند.
* از مشکلات بدنی مثل درد معده، حالت تهوع، سردرد و... صحبت میکنند بدون آن که علائم بیماری جسمی در آنان دیده شود.
3 نشانههای اجتماعی و ارتباطی
در ارتباط اجتماعی با دیگران ضعیف هستند و معمولاً گوشهگیری میکنند.
نسبت به ظاهر و آراستگی خود توجه ندارند.
در صورت عدم موفقیت، خود را مسئول ناکامی و شکست میدانند.
اگر موفقیتی و یا پیروزی به دست آورند، دلیل آن را بر شانس و تصادفی بودن میپندارند نه بر توانایی و اراده خود.
ارزش خود را کمتر از دیگران میبینند، همیشه فکر میکنند که مزاحم و سربار دیگران هستند.
4 نشانههای شناختی
نگرانی و دلواپسی شدید ذهنی نسبت به سلامتی خویش دارند.
در تصمیمگیری، ضعیف عمل میکنند.
کاهش تمرکز و درک را دارند.
احساس بیارزشی، گناه وشکست نموده و دائم به گذشته فکر میکنند.
از زندگی احساس رضایت کلی ندارند.
افکار و احساس خودکشی در سر دارند.
عوامل ایجاد افسردگی
1 وراثت یا به ارث بردن
این بیماری میتواند از طریق والدین به وسیله ژن به دیگران منتقل شود.
2 عوامل روان شناختی
گاهی اوقات افراد از طریق برداشتها، طرز تلقیها و افکار منفی مداوم که در سر دارند دچار افسردگی میشوند.
عدم تعادل هورمونهای شیمیایی در مز و بدن باعث از هم پاشیدگی سیستم روانی و در نهایت منجر به بروز افسردگی میشود.
3 عوامل اجتماعی، رفتاری
مثل شکستهای پیاپی، از دست دادن شل، خانواده، حادثه، و ... سبب افسردگی افراد میشود.
4 افسردگی فصلی (موسمی)
در این نوع افسردگی افراد با توجه به شروع و آاز فصل علائم و نشانههای افسردگی در آنان ظاهر میشود که در پایان فصل نیز آن علائم از بین میرود.
انواع افسردگی
1 افسردگی حاد:
اختلال و مشکل در اثر حادثه، شکست خوردن در زندگی و شل و تحصیل و نظایر آن به وجود میآید و معمولاً آن راحتتر و زمان آن کمتر است.
2 افسردگی مزمن:
در این نوع افسردگی اختلال و مشکل از گذشتههای دور با فرد همراه بوده و طول درمان کمی سختتر و طولانیتر از افسردگی حاد میباشد.
قابل توجه اینکه انواع افسردگیهای دیگر نیز وجود دارد که جنبه تخصصی داشته و پرداختن به آن در این مختصر نمیگنجد.
افسردگی و اعتیاد به مواد مخدر
مواد مخدر از جمله مشکلاتی است که فرد افسرده به آن گرفتار میشود، فردی که دارای احساسات و تفکرات منفی است، خود را نسبت به دنیای بیرون شکست خورده و ناتون میپندارد، همه چیز را برای خود تمام شده میداند و از طرفی چون حاضر به تییر نگرش و رفتار و افکار منفی خود نیست و همچنین توانمندی خود را ضعیف میپندارد، به دنبال راهحلی آسان و بدون زحمت میگردد تا خود را به آرامش برساند و برای لحظهای فار از دردهای روحی و فکری بسر ببرد. فرد با مصرف مواد مخدر نیاز روانی خود را تأمین شده میداند، از آنجا که آستانه مصرف مواد مخدر همیشه رو به افزایش است، و مقدار مواد مخدر در مراحل اولیه جوابگوی مراحل بعدی نیست، بنابراین سعی میکند مقدار مصرف یا مقدار دفعات مصرف را افزایش دهد و رفته رفته فرد ناخواسته در دنیای اعتیاد به مواد مخدر گرفتار میشود.
شیوههای پیشگیری و درمان
یقیناً افسردگی قابل درمان بوده و افراد افسرده با مراجعه به متخصصین مربوطه سلامت و بهبودی خود را به دست میآورند:
1 مشاوره و روان درمانی
در صورت مراجعه به مشاور یا روانشناس او با تغییر نگرش منفی و ایجاد افکار مثبت در ذهن و از بین بردن افکار مزاحم و ارائه راهکارهای مشاورهای مناسب سلامت روانی فرد افسرده را به او باز میگرداند. بازگرداندن امید و خارج نمودن فرد افسرده ای از کوچه بن بست زندگی بسیار مهم است و به قول ارد بزرگ : جز نا امیدی و افسردگی هیچ بن بستی در زندگی آدمی نیست .
2 دارو درمانی
با مراجعه به روانپزشک و مصرف داروهای تجویز شده، سلامتی مجدد بدست میآید.
3 کمک فرد به خود
افراد افسرده میتوانند از راهکارهای زیر برای کاهش یا درمان افسردگی خود استفاده نمایند:
ایجاد و تقویت باورهای مذهبی و دینی و ارتباط معنوی با خداوند.
انجام فعالیتهای ورزشی منظم
شناسایی خود و آرمانها و اهداف خود
پذیرش بیچون و چرای خود
عدم حضور در محافل همراه با م و اندوه و شرکت در مجالس خوشحالکننده
برای هر روز خود یک فعالیت شادیآور و لذتبخش هر چند کوچک را در نظر بگیرد.
موفقیتهایی را که در طی روز بدست میآورد، ثبت نماید تا احساس توانمندی و ارزشمندی بیشتر پیدا کند.
دوری از تنهایی و حضور در جمع خانواده یا دوستان.
سعی کند موفقیتهای به دست آورده را از تلاش خود بداند نه از شانس و تصادف
نسبت به خود و زندگی، تفکر و نگاه مثبت داشته باشد.
چگونه ما میتوانیم به یک دوست افسرده کمک کنیم
صحبتهای صادقانه به عنوان یک دوست با شخص افسرده در مورد نگرانی او میتواند ارزشمند باشد به شرطی که موارد زیر را رعایت کنیم.
بیجهت او را دلخوش نکنیم.
او را سرزنش نکنیم.
باعث خجالت و شرمندگی او نشویم.
ادعا نکنیم ما نیز مانند او ا حساس میکنیم.
سعی کنیم او را به شدت خشمگین نکنیم.
بیان وصف رفتارهایی که به آنها توجه کردهایم نیز برای افراد افسرده سودمند است (مثلاً متوجه شدم تازگی خودت نیستی، مثل سابق شاد نیستی).
هدف اصلی ما این باشد که فرد افسرده بداند ما نگران او هستیم و میخواهیم کمکش کنیم.
اگر به نظر برسد که افکار افسردگی در حال تبدیل شدن به خودکشی است شخص را مجبور به جستجوی کمک حرفهای نماییم و در صورت مقاومت خودمان او را نزد متخصص مربوطه ببریم.
موارد ذکر شده تنها بخش کوچکی از راهکارهاست که به آنها اشاره شد اگر در خود جستجو کنیم راهکارها و کمکهای بسیاری را نیز در خود میتوانیم کشف کرده و به کار گیریم.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
درباره من
دنبال کننده ها
بايگانی وبلاگ
-
▼
2010
(170)
-
▼
ژانویهٔ
(16)
- هم رنگ دیگر کسان شدن
- اهل خرد
- رَد خویشتن
- میندیش که دیگران
- الگوی انسانی
- هر چه بلند پروازتر باشید
- اگر دیگران را با زیباترین منشها و صفات بخوانیم
- ایدز ، دیروز، امروز و فردا
- زندگینامه ارد بزرگ
- گل لاله سرشار از زیبایی و طراوت
- نکاتی کوتاه در مورد احمدشاه مسعود و ارد بزرگ
- چگونگی افسردگی و راههای خلاصی از آن
- جذابه های گردشگری و بی مانند لرستان
- دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن و فصلنامه هستی
- ضد آفتاب طبیعی در بدن انسان
- انتقال ناگهانی؛ پیامهای عصبی از مغز
-
▼
ژانویهٔ
(16)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر